۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

هنرمندان و حاميانشان (معرفی کتاب)


نام كتاب: نگارگري و حاميان صفوي
نويسنده: آنتوني ولش
برگردان: روح‌الله رجبي
ناشر: انتشارات فرهنگستان هنر
تاريخ انتشار: چاپ اول، پاييز 1385
شمارگان: 1500 نسخه
تعداد صفحات: 275 برگ
نام اصلي كتاب، كه اين بوده است: «Artist for the shah» به اين نام تغيير يافته است: «نگارگري و حاميان صفوي». مترجم علت اين تغيير نام را اين گونه شرح مي‌دهد: «علت تغيير نام فارسي كتاب آن بوده است كه آقاي ولش تجربه‌هاي هنري و رنج مقدسي را كه هنرمندان شهير ايراني براي دستيابي به ظاهر و باطن اين هنر شريف برده‌اند، در نظر نگرفته و در پس تحولات و تطورات سياسي چنين انگاشته‌ است كه «ذوق زيبايي شناسي شاهان و اميران» محور انگيزه‌ها و تجربيات هنري هنرمندان ايران بوده است. از اين رو ايشان را «هنرمندان در خدمت شاه» دانسته و گاه با الفاظي كه شايستۀ مقام هنرمندان نيست، از آن‌ها نام برده است؛ كه البته چنين جملاتي در ترجمۀ كتاب حذف گرديد.»
به نظر مي‌رسد اين كه مترجم، خود صادقانه متذكر شده است، كه نام كتاب تغيير داده شده و چرا، خوب است، اما در مورد حذفي كه در چند جاي متن به قول خود مترجم رخ داده به نظر من كار درستي نيست. مترجم مي‌توانست عين عبارات را ترجمه و اعتراض و دليل اعتراض خود را در پانويس، يا حتي در داخل خود متن توضيح بدهد. اين كه چرا اين مورد صورت نگرفته، شايد هم به دليل فرارِ از دستِ مميزي بوده باشد. به هر حال در اين يادداشت، مترجم در جايي ديگر در جهت توضيح حذف‌هايي كه صورت گرفته اين چنين توضيح مي‌دهد: «اما آن چه مسلم است هنر نگارگري نه همچون معماري و هنرهاي صناعي است كه مورد نياز روزمرۀ مردم بوده و همگان پرداخت هزينۀ آن را تقبل كنند، نه همچون خوشنويسي كه قاطبۀ اهل علم براي ترويج علم به اين هنر نيازمندند و نه همچون موسيقي كه با ابزاري ساده قابل تحقق و دستيابي است، بلكه هنري است كه با همۀ عظمت هنري و علوم پيچيده‌اش نيازمند مواد و مصالحي است كه جز در كارگاه‌هاي سلطنتي حاصل نمي‌شد و همين وابستگي بود كه مشكلات فراواني را نيز براي اين گروه از هنرمندان به وجود مي‌آورد. اما آن چه بر اهل تفكر عيان است اين كه تحولات هنري مبتني بر تجربيات هنرمندان سلف و نحوۀ تفكر و در نتيجه تجربه‌هاي هنرِ هنرمندان در هر دورۀ تاريخي است. هنر نه تنها متعلق به سفارش دهندگان و ذوق درست و يا نادرست آن‌ها از باطن هر دوره كه توسط هنرمند گزارش مي‌شود.» اين سخن مترجم هم درست است و هم نه. البته اگر «ولش» ميزان تاثير گذاري شاهان صفوي را زياد بالا برده و نگارگران ايراني را تنها به اجيرشدگاني گوش به فرمان تقليل داده باشد هم حرف درستي نمي‌تواند باشد. ما مي‌دانيم كه در موارد بسياري شاهان صفوي خود شاگردانِ نگارگران بزرگ ايراني بوده‌اند. مثلاً «شاه اسماعيل» خود نزد «بهزاد» تلمذ كرده است، و يا «شاه عباس دوم» در امر خطاطي خود آدمي بوده است؛ چيره دست. همچنين «شاه عباس اول» در تغيير ذائقه‌ي نگارگري ايران سهم در خوري داشته. پس هم مي‌توان گفت كه حرف مترجم درست است؛ تا حدي و هم مي‌توان گفت كه «ولش» اگر در متن اصلي زياده روي نكرده است تا اندازه‌اي درست گفته است. بيشتر مي‌توان گفت، كه ميان نگارگران و حاميان ايشان يك تعامل وجود داشته، نه تحكم، و اصلاً همان طور كه گفته شد، تعدادي از اين شاهان در درون اين مكاتب خود به عنوان يك مهره حضور داشته‌اند ولي نه آن چنان بزرگ كه بتوانند مكتب را به سمتي راهنمايي كنند كه ذائقه‌ي شخصي آن‌ها است بلكه ذائقه‌ي شخصي آن‌ها نيز در درون كليت نگارگري؛ بخشي بوده است، از ذائقه‌اي كلي‌تر؛ كه آن همان سرشت و ذائقه‌ي هنريِ هنرمندان ايراني است، در دوره‌ي صفوي. به هر روي اين مهمي بود كه مترجم خود را نيازمندِ از توضيح آن ديده، و اينجانب نيز با خواندن كتاب خود را نيازمندِ به توضيحي ديگري ديدم كه داده شد. به هر صورت، كتاب، پژوهش چندان بدي نيست و در آن با اين فصول در ارتباط‌يد، كه در زير فهرست‌وار بدان اشاره مي‌كنم، جهت اطلاع.
1- زمينۀ تاريخي
2- سياوش گرجستاني
3- صادقي‌بيگ
4- صادقي و آقارضا
5- شخصيت‌هاي برجسته و حمايت از هنر
6- حاميان و هنرمندان
ضميمه‌ها
فهرست راهنماي نقاشان و خطاطان
كتابشناسي
نمايه
پژمان مهندس پور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر