۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

کدام گزینه؟

به نظر می رسد شرایط حاد منطقه ای و جهانی، دو گزینه مهم برای برتری دادن به حل مسائل داخلی، و یا درگیر شدن در مناقشه هسته ای را در کانون گفتمان سیاست ایران قرار دهد. باید در مد نظر داشته باشیم که ایران در منطقه حساس خاورمیانه، و در کنار همسایگانی چون عراق و افغانستان، که درحال حاضر در وضعیت آشفته ای بسر می برند، و حضور نیروهای بیگانه در این دو کشور، بر پیچیدگی اوضاع افزوده، واقع شده است. به ویژه، اختلاف ایران با امریکا، و تهدیدات و تحریم هایی که اخیرا در رابطه با فعالیت اتمی متوجه ایران است، براین تنش افزوده است. این مجموعه، ایران را وا می دارد تا برای پیش برد امور داخلی کشور، و هدایت ساز و کار سیاست خارجی، در عرصه متغیر و متلاطم جهانی، به روش های عملی تری رو آورد. به ویژه از یاد نبریم که ایران در پی انقلاب سال 1357، و اختلاف با ایلات متحده امریکا، درگیر یک جنگ تحمیلی، مخرب وهشت ساله با عراق نیز بوده، و اثرات این حوادث در عمق جامعه ایران، به جای مانده است.
افزایش سریع جمعیت در سال های بعد از انقلاب، و ورود ملیون ها افغانی پناهنده به ایران، که خود هنوز از تب و تاب یک انقلاب عظیم، فراغت کامل نیافته بود، اثرات رویدادهای پیش آمده را چندین برابر ساخت.
به طور کلی، این حوادث شرایط جدیدی را در ایران پدید آورد. به طور مثال، تراکم جمعیت در شهرها و روستاها در مدت کوتاهی تغییر فاحش یافت، به طوری که طبق آمارهای ارایه شده توسط سازمان ملل متحد، در حال حاضر میزان جمعیت شهر نشین در ایران نزدیک به هفتاد درصد است. حتی همین یک تغییر، باعث دگرگونی های بنیادینی چون تغییر کمی و کیفی نیروهای مولد، ابزار تولید، نحوه تولید، میزان تولید، نحوه توزیع، میزان مصرف و مکان مصرف شده است. همین تغییرات، مدیریت جوان و بی تجربه کشور را از همان ابتدا با مسائل و مشکلات پیچیده اقتصادی، اجتمایی، و سیاسی نظیر ایجاد اشتغال، مسکن، امنیت، آموزش و پرورش، بهداشت، ارایه خدمات شهری مانند آب، برق، گاز، بنزین و غیره در داخل، درگیر ساخت. از جانب دیگر تحریم های ناشی از اختلاف با امریکا و شرایط جنگی که به علت دفاع در برابر عراق به وجود آمده بود، بخش قابل توجهی از امکانات مالی و تولیدی کشور را فرسوده ساخت و در نتیجه، اغلب مدیران برآمده از انقلاب را که فاقد تجربه کافی و لازم برای اداره امور کشور، تحت شرایط ویژه و اضطراری بودند، وارد یک چرخه واکنشی نمود.
جمهوری اسلامی، ا ز بدو تاسیس خود، با مشکلات سیاست خارجی نیز، درگیر بوده، و این مشکلات بر پیچیدگی اوضاع ایران افزوده است. درحال حاضر نیز، فعالیت هسته ای ایران، و مخالفت ایالات متحده با آن، محوریت سیاست خارجی ایران را از آن خود ساخته، و به موضوع بحث انگیز دیگری در مجامع جهانی تبدیل شده است. پا فشاری ایران برای استفاده از حق مشروع تحقیقات هسته ای، و ادامه مخالفت ایالات متحده با آن، فشار زیادی را بر مسئولین ایران تحمیل می نماید. به همین علت، ایران نیاز دارد تا برای حل مشکلات داخلی از یک طرف، و کاستن از فشار خارجی، و مقاومت در مقابل این فشارها از طرف دیگر، توان مقاومت داخلی را افزایش دهد. برای دست یابی به چنین هدفی، شایسته ا ست که با مراجعه به نیروهای متخصص، در طیفی بسیار گسترده تر از آنچه که امروزه رسماً به کار گرفته شده اند، راه کارهای مناسب یافت. با یک باز بینی در نگرش مدیریت کشور در کارها، باید تغییراتی در جهت همگونی این نگرش با سیاست های جدید، به منظور کار آمد کردن راهبرد امور داخلی، و واکنش در مقابل تهدیدات خارجی، ایجاد کرد.
به نظر می آید برای دست یابی به آن چه که آمد، فضای داخل کشور، باید با استفاده از روان شناسی سیاسی جامعه، بر اساس ایجاد احساس هر چه بیشتر آزادی اراده مشارکت، در اداره کشور، برای همه شهروندان شکل گیرد. از جمله ایجاد فضای باز سیاسی برای فعالیت احزاب گوناگون، و مطبوعات آزاد برای ارایه نظرات مختلف، و کندو کاو درباره مشکلات کشور، و ارایه راه کارهای سازنده برای از پیش پا برداشتن معضلات، و تقویت حس امنیت و ایجاد حس مشارکت در همه افراد ملت برای راهبرد کشور لازم است. و بالاخره، یک بسیج همگانی سیاسی، روانی، اقتصادی برای افزایش نیروی واکنش کشور، در مقابل تهدیدات خارجی ضروری به نظر می رسد.
برای موفقیت بیشتر در سیاست خارجی، ایران باید اهداف و خواست های قابل دسترس، و متناسب با توان کشور را، که بر آمده از احتیاجات و خواست های واقعی، و ضروری داخل کشور است، در قالب و چارچوب های مورد پذیرش و مقبول جامعه جهانی، و توسط افراد مجرب و کارآزموده ارایه، و به مرحله اجرا در آورد.
همچنین، باید موازنه ای بین نگرش مسئولین و شرایط داخلی، و دیپلوماسی خارجی برقرار باشد. در مقام الویت دادن به انتخاب راه حلی برای رفع مسائل داخلی ایران، و نحوه فعالیت هسته ای، که به صورت یک موضوع جنجال بر انگیز در آمده است، چنین می نماید که گزینه برتر، یافتن راه کار، و ساز و کارهای منا سب برای مشکلات داخلی است.
این جنجال آفرینی اگر چه توجیهی برای به حرکت در آوردن مجدد ارابه های جنگی امریکا در منطقه ذخایر نفتی خاور میانه است، ولی ایران نباید در دام این ترفند گرفتار شود، و این مسئله صدر نشین اولویت مسائل داخلی و خارجی آن گردد. اولویت سیاست خارجی ایران در مسائلی چون ادامه روابط حسنه با کشورهای همسایه، و گسترده تر کردن دامنه این روابط به مناطقی است که در کوتاه و بلند مدت بتواند برای ایران مفید باشد. توسعه روابط با کشورهای صنعتی و پیشرفته، و کشورهای با نفوذ در عرصه بین المللی، برای ایران ارزشمند و حیاتی است.
این روابط باید بر اساس واقعیت و در حد متعادل پایه گذاری شود. برای اجتناب از درگیر شدن در هر گونه افراط و تفریط بد نیست که به نحوه روابط شوروی با به اصطلاح کشورهای طرفدار خود، و نوع روابط فعلی ما با روسیه و چین نگریسته شود.
در این مورد تجربه شوروی پیشین، به عنوان یک تجربه تاریخی بسیار با اهمیت، پیش روی ما قراردارد. فراموش نکنیم که نفوذ و محبوبیت شوروی در خارج از آن، به واسطه تبلیغات و کمک های مالی که به کشورهای طرفدار خود می کرد، فراتر از ثبات اقتصادی و سیاسی، و واقعیت های داخلی خود آن کشور بود. به هر حال، شوروی پیشین، به عنوان یکی از دو ابر قدرت جهان، با همه نفوذ خارجی و زراد خانه عظیم هسته ای که باعث وحشت اروپا و جبهه مخالف آن در جهان بود، به علت عدم توازن واقعیت های داخلی، با تبلیغات و حجم تعهدات خارجی، نتوانست به حیات خود ادامه دهد.
همچنین ایران نباید برای احقاق حق فعالیت اتمی خویش ، به هر وسیله ای متوسل شود. متاسفانه در بسیاری موارد ما برای مقابله با خواست های امریکا و تهدیدات آنان، به سوی کشورهایی چون روسیه و چین رو آورده ایم. روسیه، به عنوان وارث اصلی قدرت و موقعیت شوروی پیشین، هنوز یک قدرت مهم جهانی به حساب می آید. و چین نیز هر روزه بر قدرت و موقعیت جهانی خویش می افزاید. وهردو کشور به طور تاکتیکی و به صورتی ملایم از ایران در مقابل امریکا حمایت می کنند، ولی دست یافتن به این حمایت محدود نباید به اتلاف مقادیر متنابهی از امکانات و ثروت کشور منجر شود. حجم مبادلات تجاری 18 میلیارد دلاری سالانه با چین، که تولید کننده اجناسی با کیفیت بسیار پایین تر از امریکا و اروپا است، و حتی ورود کالاهایی بسیار ابتدایی از چین، و خرید فن آوری هسته ای از روسیه، که سطح آن پایین تر از نوع امریکایی و اروپا یی است، نباید به عنوان بهای طرفداری محدود آنان از ایران، در این مناقشه اتمی شود.

در پایان، باید افزود که مشروعیت فعالیت هسته ای ایران نیز، بایستی به عنوان یک فعالیت علمی، و در چارچوب قوانین و مقررات سازمان مربوطه (آژانس بین اللملی انرژی اتمی) و در کمال آرامش، و به صوت مستدل مطرح شده، و بحث گردد. نحوه این طرح و بحث نیز باید هم طراز شان و منزلت ایران سر فراز باشد. فرض بر این است که فعالیت هسته ای در نقش یک تحقیق علمی و دست آورد والا، راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات کشور باشد. بنابر این، نباید این پژوهش ها به صورتی در آید که به عنوان یک اقدام غیر قانونی، مخرب و خطرناک قلمداد شده، سبب به خطر افتادن کشور بشود. باید علت تهدید اتی را که در رابطه با فعالیت های اتمی ایران، علیه این کشور صورت می گیرد، دقیقاً شناخت و باز گو نمود، و به صورت منطقی و توام با درایت و متانت، به آن پاسخ داد.
فرهود برنجیان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر